مسأله خودکشی در همدان، پدیدهای نیست که بتوان آن را به سادگی نادیده گرفت یا به عنوان مشکلی فردی تلقی کرد. این روند نگرانکننده، بازتابی از چالشهای روانی، اجتماعی و فرهنگی است که در بطن جامعه ما وجود دارد و زنگ خطری است برای همه ما؛ از مسئولان گرفته تا خانوادهها، رسانهها و خود مردم. همدان، شهری با تاریخ و فرهنگی غنی، امروز نیازمند توجه جدی و اقدامات عملی در حوزه سلامت روان است.
خودکشی هرگز یک تصمیم ساده یا آنی نیست؛ این نقطه پایانی فرآیندی پیچیده است که در آن فرد در مواجهه با فشارهای مکرر و بیپایان، احساس درماندگی، ناامیدی و فقدان حمایت را تجربه میکند. در این میان، ضعف در ارائه خدمات روانشناختی، انگ اجتماعی و نبود فضای امن برای بیان مشکلات، این بحران را تشدید میکند. اما واقعیت این است که خودکشی، بحران همهجانبهای است که فراتر از مشکلات فردی به ناکارآمدی ساختارهای حمایتی جامعه مربوط میشود.
اینجاست که مسئولیت جمعی اهمیت پیدا میکند. هرکدام از ما در جایگاه خانواده، جامعه، رسانه یا سیاستگذار، سهمی در کاهش این بحران داریم. در همدان، برای تغییر این روند، باید با برنامهای جامع، هدفمند و چندوجهی وارد عمل شویم. بر اساس تجارب جهانی و مطالعات روانشناختی، شش محور کلیدی میتواند راهگشای ما در این مسیر باشد:
1. تقویت خدمات مشاوره و رواندرمانی: ایجاد و توسعه مراکز مشاوره تخصصی با دسترسی آسان و رایگان، به ویژه برای گروههای آسیبپذیر، مانند جوانان و زنان. این مراکز باید مجهز به تیمهای حرفهای و در دسترس در همه مناطق شهری و روستایی باشند تا افراد در لحظات بحرانی احساس تنهایی نکنند.
2. آموزش مهارتهای زندگی و تابآوری روانی: ارائه برنامههای آموزش مهارتهای مقابله با استرس، مدیریت هیجانات و حل مسئله از دوران مدرسه آغاز شود و در خانوادهها و محیطهای کاری گسترش یابد. این آموزشها به افراد کمک میکند تا در مواجهه با مشکلات، راههای سالم و مؤثر را بیابند.
3. افزایش آگاهی عمومی و حذف انگ روانی: رسانهها و نهادهای فرهنگی باید به طور مستمر درباره سلامت روان و خودکشی اطلاعرسانی کنند، فرهنگ گفتوگوی باز و بدون قضاوت را ترویج دهند و باورهای نادرست را اصلاح کنند. حذف انگ روانی، کلید اصلی دسترسی افراد به کمکهای تخصصی است.
4. ایجاد شبکههای حمایتی اجتماعی: تشکیل گروههای همیار، خطوط تلفنی بحران و برنامههای حمایت از افراد در شرایط اضطراری که بتوانند به سرعت مداخله کنند و از تشدید بحران جلوگیری کنند. این شبکهها میتوانند پلی میان فرد و خدمات تخصصی باشند.
5. پشتیبانی از خانوادهها: آموزش خانوادهها در شناسایی علائم هشداردهنده خودکشی و نحوه حمایت عاطفی و عملی از اعضا، زیرا خانواده مهمترین پایگاه عاطفی و حمایتی است و نقش تعیینکنندهای در پیشگیری دارد.
6. توجه به مسائل اقتصادی و اجتماعی: فشارهای مالی و اجتماعی نقش مهمی در افزایش رنج روانی دارند. برنامههای حمایتی برای بهبود شرایط معیشتی، ایجاد فرصتهای شغلی و کاهش نابرابریها میتواند به کاهش این فشارها و در نتیجه کاهش نرخ خودکشی کمک کند.
بیتردید این راهکارها تنها در صورتی موفق خواهند بود که با عزم جدی، همکاری گسترده و استمرار اجرا همراه باشند. خودکشی موضوعی نیست که یکبار و برای همیشه حل شود، بلکه فرآیندی مستمر نیازمند نظارت، بازخورد و اصلاح است.
همدان امروز در یک نقطه حساس قرار دارد؛ نقطهای که میتواند با مسئولیتپذیری جمعی، هوشمندی و همدلی، گامهای محکم به سوی سلامت روان بردارد و این بحران را مهار کند. بیتفاوتی یا چشمپوشی نه تنها به معنای از دست دادن فرصت تغییر، بلکه ادامه وضعیتی است که به قیمت جان انسانها تمام میشود.
ما به عنوان یک جامعه، چه به عنوان مسئول و چه به عنوان شهروند، باید باور کنیم که سلامت روان حق هر فرد است و حمایت از آن وظیفهای مشترک. با همراهی و تعهد میتوانیم همدان را به شهری تبدیل کنیم که زندگی در آن بر ترس و ناامیدی غلبه میکند و هر فرد فرصتی برای تجربه زندگی با کیفیت، امید و آرامش دارد.
در نهایت، این واقعیت انکارناپذیر است که تغییر واقعی زمانی رخ میدهد که مسئولان به جای پرداختهای نمایشی، با برنامهای جامع، مستمر و شفاف وارد عمل شوند. سلامت روان شهروندان نباید به حاشیه رانده شود یا در اولویتهای کماهمیت باقی بماند. انتظار میرود که منابع لازم اختصاص یابد، نهادهای تخصصی تقویت شوند و نظارت جدی بر اجرای سیاستهای پیشگیری صورت گیرد. امروز دیگر زمان آزمون و خطا نیست؛ این بحران، به اقدام فوری، هدفمند و مسئولانه نیاز دارد. آینده همدان، در دستان تصمیمگیران است؛ مسئولیتی که نمیتوان به آسانی از آن گذشت.