سپهرپیام، گروه اجتماعی - شکیبا کولیوند: در گذشته هنگامی که جوانان به رشد عقلی میرسیدند، دارای توانایی تصمیمگیری و شغل مناسب بودند و سپس اقدام به ازدواج کرده و تشکیل خانواده میدادند؛ اما امروزه شاهد آن هستیم که جوانان با مشکلات متعددی از هزینههای سنگین ازدواج گرفته تا سختگیریهای خانوادهها روبهرو هستند که همین عوامل دست به دست هم داده و فرد را از ازدواج سرد میکند. اما بیمیلی به ازدواج و پیشروی در وادی تجردگرایی نهتنها برای خود فرد، بلکه برای جامعه هم آثار سوء و منفی دربردارد و اینروزها وجود 13 میلیون جوان مجرد در کشور زنگ خطری است که نباید به آن بیتوجه بود.
«ازدواج» سنگ بنای خانواده است و از آنجا که جامعه از مجموعه خانوادهها تشکیل میشود، نحوه پایهگذاری و تدابیر و اندیشههایی که در امر ازدواج نیز صورت میپذیرد، در رشد و تعالی و یا انحطاط و انحراف جامعه تأثیر بسزایی دارد؛ طبق برآوردهای علمی ازدواج و تأسیس کانون خانواده موجب میشود بهطور محسوسی از فساد و ولگردیها، بیبندوباریها، طغیانها، قتلها، سرقتها و غیره کاسته شود. زیرا چنان که آمار نشان میدهد، اکثر این امور از افرادی سر میزند که از داشتن کانون گرم خانوادگی محروماند.
ازدواج هرچند از یک نظر مقولهای شخصی بهشمار میرود، اما از نگاهی دیگر دارای جنبه و اهمیتی اجتماعی است؛ زیرا راهی مطمئن برای تأمین آسایش جامعه و رفاه بشریت محسوب میشود. سود و زیان ازدواج تنها متوجه زوجین نیست، بلکه افراد اجتماع نیز بهگونهای از آن برخوردار میشوند و اگر جامعه با کاهش این امر روبهرو شود، بحران و آسیبهای اجتماعی آن را تهدید خواهد کرد.
بااینحال امروزه شاهدیم که ازدواج جوانان به یکی از چالشهای اصلی جامعه ایرانی مبدل شده است. جوانان به دلایل مختلفی از مبادرت به ازدواج دوری میکنند و پدیدهای با نام تأخیر در سن ازدواج، اینروزها رویاروی ما قد عَلَم کرده است.
تجرد قطعی یک پدیده است؛ براساس مطالعات انجامشده معمولاً رنج سنی 45 سالگی برای زنان و 50 سالگی برای مردان در بررسی میزان تجرد قطعی درنظر گرفته میشود. اگر تا این سن افراد مجرد باشند، از این سن به بعد دیگر شانس ازدواج آنها به حداقل میرسد.
براساس محاسبات انجامشده از سنین 40 سال به بالا حدود 300 تا 350 هزار نفر از دختران مجرد باقی ماندهاند. در این شرایط شانس ازدواج آنها به حداقل رسیده است؛ البته 35 تا 39 سالهها هم در این محاسبات مورد توجه قرار گرفتهاند، اما امید است که این افراد شانس ازدواج داشته باشند.
در قضیه تجرد قطعی بین زنان باید بر این نکته تأکید کرد که برخی از آنها در قالب تجرد خودخواسته مورد بررسی قرار میگیرند. بعضی از آنها نیز بهدلیل تجرد ناخواسته در این شرایط قرار گرفتهاند، برای مثال عدهای با این توجیه که تمایلی به ازدواج ندارند، خواستار ادامه زندگی به شکل مجردی هستند. در این میان برخی از افراد نیز خواستار ازدواج هستند، اما فرصت ازدواج برای آنها از دست رفته است؛ برای زنان فرصت ازدواج یک دوره کوتاه دارد و اگر آن زمان از دست برود، دیگر فرصت مناسب ایجاد نمیشود، به همین دلیل آنها در زمان ازدواجشان به هر دلیلی ازدواج نکرده و مجرد هستند.
در این راستا بهمنظور بررسی نگاههای روانشناسانه و جامعهشناسانه به موضوع ازدواج دیرهنگام و تجردگرایی و آثار آن بر جامعه، بر آن شدیم تا در وهله نخست گفتوگویی با ربابه غفارتبریزی، استادیار و روانشناس خانواده ترتیب دهیم و در ادامه پای صحبتهای امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس فرهنگی و عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی تهران نشستیم که این گفتوگوها را در ادامه میخوانید:
** «ازدواج موقت» و «مشکلات اقتصادی» از مهمترین عوامل افزایش تجردگرایی
استادیار و عضو هیئتعلمی دانشگاه شهیدبهشتی که بهعنوان روانشناس خانواده در زمینه زوجدرمانی و خانوادهدرمانی نیز فعالیت دارد، در گفتوگو با سرویس اجتماعی سپهرپیام با تأکید بر اینکه هر فردی در زندگی به کمال رسیدن در تحصیلات و شغل علاقهمند بوده که جمع این امر با ازدواج بهسختی امکانپذیر است، تصریح کرد: به همین سبب با مشکل تجردگرایی روبهرو هستیم که عواملی مانند تجملگرایی، تورم، مشکلات اقتصادی، ترس از طلاق و غیره نیز به این موضوع اضافه شدهاند و آن را تحت شعاع قرار میدهند.
ربابه غفارتبریزی با بیان اینکه یکی دیگر از دلایل امر مذکور میتواند گرایش به سمت ازدواج موقت باشد، خاطرنشان کرد: گرایش به ازدواج موقت بهدلیل مهریه کم، راحت بودن، کم شدن مخارج مراسم و غیره از دلایل تجردگرایی است؛ از سویی دراینبین میتوان به ترس از طلاق نیز اشاره کرد.
وی در ادامه سخنان خود با بیان اینکه برخی از افراد در انتخاب همسر دچار وسواس میشوند یعنی تصمیم به ازدواج با کسی را گرفته اما در نیمه راه منصرف میشوند، عنوان کرد: در ابتدای صحبتهای خود بایستی به دلایل وسواس تصمیمگیری در انتخاب همسر اشارهای داشته باشیم.
غفارتبریزی در این راستا تشریح کرد: کمالطلبی افراطی که زمینه ژنتیکی و یادگیری از والدین را دارد، میتواند سبب این رفتار شود؛ از سویی وجود اضطراب در برخی افراد سبب بوده که در انتخاب همسر دچار وسواس شده، زیرا تصور میکنند که نباید دچار اشتباه شوند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه شهیدبهشتی در ادامه گفتوگو با تأکید بر اینکه افرادی که دچار وسواس در تصمیمگیری میشوند برای درمان لازم است به روانشناس و مشاور مراجعه کنند، تصریح کرد: چنین افرادی درصورت ازدواج هم دچار مشکل خواهند بود، چراکه مدام در انتخاب خود شک میکنند و احساس پشیمانی خواهند داشت.
غفارتبریزی درخصوص تأثیر وجود بیکاری، تورم و مشکلات اقتصادی نیز بیان کرد: علاقهمندی به ازدواج زمانی افزایش پیدا میکند که پسران امیدی برای ارتقای کیفیت زندگی خود داشته باشند، یعنی وقتی بعد از چندینسال کار کردن امیدی برای خرید خانه یا ماشین وجود نداشته باشد، آنها نیز ترجیح میدهند که ازدواج نکنند.
این روانشناس خانواده در این خصوص به راههای نجات از وضعیت تجردگرایی در جامعه اشاره کرد و گفت: با ایجاد تسهیلات اقتصادی، ایجاد شغل، وامهای ازدواج و قرضالحسنه میتوان به کاهش تجردگرایی کمک کرد.
عضو هیئتعلمی دانشگاه شهیدبهشتی در بخش پایانی صحبتهای خود پس از ارائه آمار مصونیت بیشتر افراد متأهل در برابر بیماریها نسبت به افراد مجرد، افزود: هر انسانی نیاز مبرمی به احساسات دارد و با دوستی و ازدواج موقت چنین چیزی حاصل نمیشود و احساس تنهایی بهمرور ایجاد اضطراب و افسردگی خواهد کرد و زمانی که به اوج خود میرسد بهدلیل بالا رفتن سن، بهجای انتخاب کردن، باید انتخاب شود.
** «بیکاری» مهمترین عامل پایین آمدن آمار ازدواج و بالا رفتن آمار طلاق
در ادامه پای صحبتهای امانالله قرائیمقدم، جامعهشناس فرهنگی، مدرس دانشگاه و نویسنده کتابهایی همچون «انسانشناسی فرهنگی»، «مبانی جامعهشناسی»، «جامعهشناسی آموزشوپرورش»، «هنر اجتماعی و ملی» و غیره نشستیم و گفتوگویی نیز ترتیب داده شد که در ادامه میخوانید:
وی با تأکید بر اینکه مهمترین امری که سبب پایین آمدن آمار ازدواج و بالا رفتن آمار طلاق شده بیکاری محسوب میشود، عنوان کرد: عوامل بسیاری در به تأخیر افتادن ازدواج مؤثر هستند که ازجمله آنها میتوان به ادامه تحصیل، سربازی و جستوجو برای کار اشاره کرد؛ علاوهبر آن هزینهها برای شروع زندگی مشترک و تشریفات در این زمینه میتواند بر شدت امر دامن بزند.
قرائیمقدم به بررسیهای جامعهشناسی این موضوع در کشورمان اشاره کرد و با استناد به آمارها، مطرح کرد: بررسی جامعهشناسان نشان میدهد که ارتباطهای گسترده و نبود شادی و نشاط از دلیلهای کاهش ازدواج بهشمار میرود و در امر طلاق نیز بررسیهای بسیاری انجام شده و حاکی از آن است که بایستی برای کاستن از آمار طلاق، زوجها بکوشند تا همواره به یکدیگر متعهد باشند. البته رسانههای بیگانه نیز طلاق را تشویق میکنند؛ باید دانست هنگامی که برای طلاق جشن گرفته میشود، یعنی فاجعهای درحال وقوع است.
نویسنده کتاب «انسانشناسی فرهنگی» به تجردگرایی افراد متأهل اشارهای کرد و در ادامه گفتوگو به وضعیت تجردگرایی افراد هرگز ازدواجنکرده نیز پرداخت و گفت: بیکاری، گرانی، فقر و توقع بیش از اندازه سبب شده تا از گرایش به ازدواج نیز کاسته شود؛ بدینسان باید دانست الگوبرداری از فیلمهای سینمایی و فریبنده غرب نیز در این زمینه تأثیرگذار خواهد بود.
** تجردگرایی سم جامعه است/ جای خالی مهارتهای زندگی
این جامعهشناس در ادامه با تأکید بر اینکه تمام انسانها تمایل دارند که ازدواج کنند اما متأسفانه بهدلیل شرایط نامناسب اقتصادی و فرهنگی امکانات خوبی برای ازدواج وجود ندارد، بیان کرد: اینروزها آنقدر ناامنی در ازدواج است که برخی جوانان از این امر هراس دارند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه خوارزمی تهران یکی از هراسهای جوانان را ناامنی از آینده برشمرد و گفت: جوانان میترسند انتخابی که میکنند، در آینده زندگی آنان را دچار چالش کند؛ از سویی وضعیت نامعلوم اقتصادی هم این ناامنی از آینده را تشدید میکند.
قرائیمقدم با اشاره به این موضوع، ادامه داد: نداشتن شغل، دوستیها در فضای مجازی و رابطههای نامشروع ازدواج جوانان را به تأخیر انداخته است؛ اما بهراستی باید دانست که تجردگرایی برای جامعه سم است و بایستی ازدواج در جامعه افزایش یابد، در غیر این صورت به جامعه آسیبهای جبرانناپذیری را تحمیل خواهد کرد.
وی با تأکید بر این موضوع، خواستار تسهیل ازدواج جوانان و ایجاد اشتغال پایدار در جامعه شد و با تأکید بر اینکه افزایش طلاق موجب شده است تا میان افراد مجرد هراس از ازدواج بهوجود آید، هشدار داد: متأسفانه ارزشها و باورهای اسلامی و ملی در جامعه کمرنگ شده است و رسانههای مختلف ماهوارهای با برنامهریزی و پخش سریالهایی هدفدار بنیان خانواده را نشان گرفتهاند و قبح طلاق ریخته؛ بدینسان میتوان گفت که جامعه دچار بیماری فرهنگی شده است.
این جامعهشناس فرهنگی با تأکید بر اینکه یکی از مشکلاتی که ازدواج را به تأخیر انداخته عدم مسئولیتپذیری از سوی جوانان است، تشریح کرد: آنان مهارتهای زندگی را ندارند، مهارتهای زندگی از سوی خانواده و نظام تعلیم و تربیت به فرزندان این مرزوبوم آموزش داده نمیشود که این خلأ بزرگی در زندگی اجتماعی است.
وی در این راستا خواستار شد: والدین به آموزش مهارتهای زندگی به دختران و پسران خود توجه کنند و خانوادهها، آموزگاران و استادان بایستی افراد را وظیفهمدار و مسئولیتپذیر تربیت کنند و پرورش دهند؛ از سویی بایستی مقوله ازدواج را بسیار ساده برگزار کرد تا از تجردگرایی در کشور جلوگیری شود، چراکه طبق سرشماری سال 1395 مرکز آمار ایران بیش از دوونیم میلیون نفر از 13 میلیون جوان مجرد ایرانی، سن 30 سالگی را سپری کردهاند؛ بدینسان باید شرایط اقتصادی را به سمتی برد که جوانان بتوانند روی پای خود بایستند و نه آنکه گرانی مسکن، اجاره و بیکاری نهتنها یک فرد مجرد را از ازدواج دور کند، بلکه طلاق را برای خانوادهها به ارمغان آورد!
نویسنده کتاب «انسانشناسی فرهنگی» با تأکید بر این موضوع، بیان کرد: تمامی موارد مذکور میتوانند عاملهای به خطر افتادن زادوولد و بقای جامعه با پیری شوند، بدینترتیب لازم است بدانیم که به یقین تجردگرایی سبب برهم ریختن ساختار جمعیتی میشود و جامعه با کمبود نیروی کار روبهرو خواهد شد که این امر مسائل دیگری را نیز به دنبال خواهد داشت.
قرائیمقدم ادامه داد: تجردگرایی سبب نبود خانواده، باروری، ضعیف شدن نسل جوان، ایجاد مشکل در بخشهای کشاورزی، صنعت، خدمات و به خطر افتادن نیروی نظامی و انتظامی خواهد شد و بر این پایه انواع آسیبهای اجتماعی همچون فساد، اعتیاد و غیره در جامعه افزایش مییابد.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا نبود نشاط و شادی در جامعه و بروز غمافزایی میتواند عامل بیمیلی جوانان به ازدواج و پا نهادن در مسیر تجردگرایی شود؟ بیان کرد: مقوله ایجاد شادی در جامعه بایستی بهوسیله رسانهها و صداوسیما حاکم شود؛ اگر یک ریال در راه برقراری شادی و نشاط صرف شود، بیش از هزار ریال سود خواهیم برد؛ جامعهای که در آن شادی نباشد، بیمار خواهد بود. از سویی در این مسیر اکنون مشاهده میشود در برخی موارد مادیگرایی پُررنگ و از معنویات و اخلاقگرایی کاسته شده که این امر در نبود نشاط در جامعه نیز مؤثر است.
این جامعهشناس فرهنگی در بخش پایانی صحبتهای خود اصلیترین راهکار مناسب برای کاهش سن ازدواج و جلوگیری از تجردگرایی را فراهم آوردن شرایط اشتغال جوانان دانست و گفت: عدم اشتغال اصلیترین عامل در این مسیر است، بدینسان همه مسئولان اعم از دولت، قوه قضائیه و مجریه بایستی در فراهم آوردن این شرایط و امکانات مشارکت کنند؛ چراکه ما با هجوم نیروی بیکار مواجه هستیم و اگر بستر مناسب جهت اشتغال و ازدواج جوانان مهیا نشود، در آینده جامعه با بحرانهایی نظیر کمبود جمعیت جوان و نیروی کار مواجه خواهد بود.
** از مسئولین اصرار و از جوانان انکار!
نداشتن شغل و امنیت شغلی، هزینههای سرسامآور ازدواج، هزینههای مسکن، چشموهمچشمی و بالا بودن سطح توقعات خانوادهها در راه یک زندگی ساده همراه با عشق همواره سنگاندازی میکنند.
جوان جامعه ما زمانی که خود را با دیوارهای مذکور روبهرو میبیند، بهناچار رو به سمتوسوی تنهازیستی میآورد و آنقدر سالها گِرد مسائلی چون پیدا کردن شغل مناسب، جمع کردن پساندازی محدود و تحصیل دانشگاهی میچرخد که ناگاه خود را در سن 35 سالگی مییابد، اما در این سن و با آن شرایط بازهم آیا همسر مناسب خود را خواهد یافت؟
چرا آموزش مهارتهای زندگی در مدارس و دانشگاهها تا این حد سطحی پیش میروند که فرد نهتنها مسئولیتپذیری را نمیآموزد، بلکه توانایی گفتوگو و حل مسئله را نیز ندارد؟
با شرایط اقتصادی پیش رو آیا زمان آن نرسیده تا مسئولین کشوری و استانی آمارهای اشتغال را واقعگرایانه (نه آرمانی) بنگرند و بر مبنای واقعیات تصمیم بگیرند؟ آیا طرح اقدام ملی مسکن با اقساط حدود دو میلیون تومان میتواند برای جوانانمان ارمغان خانهدار شدن باشد؟ آیا طرحهای اشتغالزایی تاکنون دردی از جوانان دوا کرده یا مادام قرار است جوانان را در بیکاری، بیخانه بودن و درنهایت پیشروی جامعه به سمت طلاق و افزایش سن ازدواج بنگریم و مسئولان را خرسند از آمارهای توخالی ازدواج، اشتغال و ایجاد مسکن؟